جدول جو
جدول جو

معنی حاجی برلاس - جستجوی لغت در جدول جو

حاجی برلاس
امیر حاجی برلاس، از اولاد میسومنکابن قرا جار نویان است و با امیر بیان سلدوز، لشکری بسمرقند کشید و سپس در شهر کش لواء استقلال برافراشت و چون در سنۀ 761 هجری قمری توغلقتمورخان روی بسمرقند آورد امیر حاجی برلاس هراس بی قیاس بخود راه داد و بصوب خراسان توجه کرد و از خراسان باز آمد و به خجند نزد امیر بایزید جلایر رفت و باردیگر میان امراء و حکام ماوراء النهر غبار نزاع ارتفاع یافت امیر تیمور نسبت به امیر خضر میسوری چند شرایط یاری بجای آورد و عاقبت از او جدا شده به امیر حاجی برلاس پیوست و چون توغلقتمورخان باز بر پریشانی ماوراءالنهر اطلاع یافت در سنۀ 763 هجری قمری بدانجا شتافت و پس از انقیاد امرا، ناگاه خان، بی جهتی امیر بایزید را بقتل رسانید امیر حاجی بترسید و بر سبیل هزیمت عنان عزیمت بسوی خراسان منعطف گردانید و چون در یکی از قراء جوین فرود آمد بر دست جمعی از اشرار بقتل رسید. رجوع به حبط ج 2 ص 31 و ص 125 و ص 126 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خُ)
لو لو. صورت مهیبی که بجهت ترسانیدن اطفال سازند.
- امثال:
حاجی خرناس، سخت بلند و زشت و با آواز خشن
لغت نامه دهخدا